جدول جو
جدول جو

معنی دعوی پرست - جستجوی لغت در جدول جو

دعوی پرست(دَ / دِ)
دعوی پرستنده. مقابل معنی پرست:
دل به هنر ده نه به دعوی پرست
صید هنر باش بهر جا که هست.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ رَ)
سگ شکاری را گویند که جانوران را به بوی پیدا میکند. (برهان). سگ شکاری را گویند که کلب المعلم باشدو به بوی، جانوران را پیدا کند و صید کند. و آن را یوزه نیز خوانند. چه یوزه نیز بمعنی جوینده و تفحص کننده باشد. (آنندراج). سگی که بوی کرده، جانور را بیابد و بوزه و بوزک نیز گویند. (رشیدی). سگ شکاری و کلب معلم. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ)
که مردم سفله و فرومایه را پرستد. که به پرورش و پرستاری اشخاص پست و بی ارزش کمر بندد: و حکایت نکایت روزگار دون پرست باشد. (ترجمه محاسن اصفهان ص 91)
لغت نامه دهخدا
(اِ دِهْ)
شوی دوست. شوهرپرست. شوهردوست. پرستندۀ شوهر
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوی پرست
تصویر بوی پرست
سگ شکاری کلب معلم، یوزپلنگ، جن، فرشته ملک
فرهنگ لغت هوشیار
شهوت پرست، شهوتران، عیاش، هوسباز، هوسران
فرهنگ واژه مترادف متضاد